پژوهشی
صدف کافی.آبادی؛ محمدحسن آسایش؛ فهیمه باهنر؛ زهرا نقش
چکیده
Objective: The present study aimed to investigate the mediating role of emotional information processing in the relationship between attachment styles and positive feelings towards the spouse in infertile couples.Method: The method of the present research was a correlational description based on the practical purpose . The statistical population included infertile couples in Tehran, among whom 200 were selected by convenience sampling. The data were collected by the Experiences in Close Relationships (ECR) Scale (Brennan et al., 1998), Positive Feelings toward Spouse Questionnaire (The State University ...
بیشتر
Objective: The present study aimed to investigate the mediating role of emotional information processing in the relationship between attachment styles and positive feelings towards the spouse in infertile couples.Method: The method of the present research was a correlational description based on the practical purpose . The statistical population included infertile couples in Tehran, among whom 200 were selected by convenience sampling. The data were collected by the Experiences in Close Relationships (ECR) Scale (Brennan et al., 1998), Positive Feelings toward Spouse Questionnaire (The State University of New York., 1975 ), and Emotional Processing Scale (Baker et al., 2010) and analyzed by Pearson correlation and structural equation modeling using SPSS25 and AMOS24.Results: The results of structural equation modeling demonstrated that avoidant and anxious attachments had a significant indirect effect, with effect sizes of -0.10 and -0.20, respectively, on positive feelings toward the spouse mediated by emotional information processing (p<0.01).Conclusion: The obtained results showed that avoidant attachment has a positive and significant relationship with the components of avoidance and emotional control, and anxious attachment has a positive and significant relationship with the components of suppression, unpleasant emotional experience and unprocessed emotional symptoms.The result highlighted the importance of designing and evaluating interventions based on attachment and improving emotional processing to foster and repair the relationships of infertile couples.
پژوهشی
پریا سهرابی؛ هیمن محمودفخه
چکیده
اسکلروز مولتیپل (MS) از شایع ترین بیماری های نورولوژیک است. بیماری از نظر بالینی با گرفتاری مکان های مختلف سیستم عصبی مرکزی ( CNS ) در زمان های متفاوت تعریف می شود. اوج بروز آن در سنین 20 تا 40 سالگی است. تجربه درد نقش مهمی در سلامت روان و کیفیت زندگی بیماران ام اس ایفا میکند. همچنین پژوهشها بیانگر این است اگر بیماران MS سطوح بالایی از خود-دلسوزی ...
بیشتر
اسکلروز مولتیپل (MS) از شایع ترین بیماری های نورولوژیک است. بیماری از نظر بالینی با گرفتاری مکان های مختلف سیستم عصبی مرکزی ( CNS ) در زمان های متفاوت تعریف می شود. اوج بروز آن در سنین 20 تا 40 سالگی است. تجربه درد نقش مهمی در سلامت روان و کیفیت زندگی بیماران ام اس ایفا میکند. همچنین پژوهشها بیانگر این است اگر بیماران MS سطوح بالایی از خود-دلسوزی داشته باشند، راحت تر میتوانند موقعیتهای منفی را مدیریت کنند. هدف این پژوهش اثر بخشی برنامه آموزشی ذهن آگاهی بر ادراک تجربه درد و خود دلسوزی در بیماران MS میباشد. پژوهش حاضر آزمایشی با روش نمونه گیری در دسترس می باشد. نمونه شامل 40 نفر بیمار MS که 20 نفر در گروه آزمایش و20 نفر در گروه کنترل قرار میگیرند. برای جمع آوری داده ها از برنامه آموزشی ذهن آگاهی(کابات-زین)، مقیاس تجربه درد مک گیل(MPQ) و پرسشنامه خود دلسوزی نف(SCS-LF) استفاده شد. داده ها از طریق آزمون آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه تحلیل شدند. نتایج نشان داد، تفاوت میانگین گروه ها در خصوص تجربه درد (F=270/49)، خود دلسوزی(F=249/51) معنادار است. بنابراین می توان گفت که افزایش خود-دلسوزی باعث کارآمدی بیشتر در رویارویی با موقعیت های استرس زا می شود. بنابراین آموزش ذهن آگاهی با بهبود فرایندهای شناختی همانند خوددلسوزی، تجربه افراد از درد را نیز تحت تاثیر قرار می-دهند. پیشنهاد میشود با اجرای آموزشهای لازم به خانواده در مورد راهبردهای تقویت ذهن آگاهی، باعث افزایش این مهارت در افراد شد.
پژوهشی
مداخلات روانشناختی در سلامت و بیماریها
علی افشاری
چکیده
زمینه و هدف: زمانی که شخص با رویدادهای استرس زا و تأثیرگذار بر روند زندگی مواجه می شود، تـنشهـایی را تجربه می کند که در صورت نداشتن مهارتهای تنظیم هیجان مناسب و مقابله مـؤثر، تـاب آوردن در برابر این شرایط برای او بسیار دشوار خواهد بود. این پژوهش با هدف تعیین نقش راهبردهای مقابله ای به عنوان عامل میانجی در ارتباط بین رویدادهای استرس ...
بیشتر
زمینه و هدف: زمانی که شخص با رویدادهای استرس زا و تأثیرگذار بر روند زندگی مواجه می شود، تـنشهـایی را تجربه می کند که در صورت نداشتن مهارتهای تنظیم هیجان مناسب و مقابله مـؤثر، تـاب آوردن در برابر این شرایط برای او بسیار دشوار خواهد بود. این پژوهش با هدف تعیین نقش راهبردهای مقابله ای به عنوان عامل میانجی در ارتباط بین رویدادهای استرس زا و تاب آوری در دانشجویان دانشگاه انجام گرفت. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع بنیادی-همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانشجویان یک دانشگاه در سال تحصیلی 97-1396 بودند. از بین جامعه مذکور با استفاده از روش نمونه گیری خوشهای چند مرحلهای و با توجه به جدول مورگان تعداد 373 نفر از دانشجویان به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری پژوهش شامل پرسش نامه تابآوری کونور و دیویدسون(2003)، پرسشنامه راهبردهای مقابلهای اندلر و پارکر(1990) و پرسشنامه رویدادهای استرس زا بروگا (1990) بود. به منظور بررسی فرضیه های پژوهش از روش همبستگی، رگرسیون چندگانه همزمان و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج: طبق نتایج بدست آمده بین رویدادهای استرس زا و تاب آوری (01/0>p) و بین راهبرد های مقابلهای با تاب آوری و رویدادهای استرس زا رابطه وجود دارد (01/0>p). نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده، آموزش راهبردهای مقابله ای میتواند منجر به افزایش تاب آوری شود.
پژوهشی
جنبه های روانشناختی و اجتماعی پیشگیری از بیماریها
محمد هادی یداله پور؛ دانیال مسعودی؛ آنژلا حمیدیا؛ ثریا خفری؛ ندا آهنگری؛ محبوبه فرامرزی
چکیده
مقدمه: مکانیسم های دفاعی روان شناختی، بازتابی از نحوه ی برخورد فرد با تعارض و استرس است. با توجه به تنش ها و استرس های شغل پزشکی به خصوص در دوره کارورزی، شناخت این مکانیسم های دفاعی روان شناختی و عوامل تاثیر گذار بر آن ضروری می باشد. لذا هدف از این مطالعه بررسی مکانسیم دفاعی و ارتباط آن با سلامت معنوی می باشد.روش: این مطالعه توصیفی-تحلیلی، ...
بیشتر
مقدمه: مکانیسم های دفاعی روان شناختی، بازتابی از نحوه ی برخورد فرد با تعارض و استرس است. با توجه به تنش ها و استرس های شغل پزشکی به خصوص در دوره کارورزی، شناخت این مکانیسم های دفاعی روان شناختی و عوامل تاثیر گذار بر آن ضروری می باشد. لذا هدف از این مطالعه بررسی مکانسیم دفاعی و ارتباط آن با سلامت معنوی می باشد.روش: این مطالعه توصیفی-تحلیلی، بر روی کارورزان پزشکی سال تحصیلی 98-1397 انجام شده است. 168 کارورز پزشکی که شرایط ورود به مطالعه را داشتند، دو پرسشنامه سلامت معنوی Paloutzian Ellison (1982) و مکانیزم های دفاعی اندروز و همکاران ( DSQ-40 (1993 و را تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل توسط نرم افزار spss.v25 با تست های پیرسون، تی تست و آنوا انجام گرفت. یافته ها: میانگین مکانیسم دفاعی بالغ (83/16±31/43) در کارورزان پزشکی، بیشتر از مکانیسم نابالغ (52/98±8/52) و نورتیک(75/36±3/18) بود. مکانیسم دفاعی نابالغ در مردان بطور معناداری بیشتر از زنان (47/108± 21/23 در مقابل 43/99± 41/23 ) بود(014/0p=). میانگین مکانیسم دفاعی نابالغ در افراد مجرد نیز بطور معناداری بیشتر از افراد متاهل (66/106±02/24 در مقابل12/93±56/19) بود (001/0p=). سلامت معنوی کارورزان با مکانیسم های دفاعی بالغ رابطه معنادار و مستقیم (249/0r=) و با مکانیسم های دفاعی نابالغ، رابطه معنادار منفی (336/0r=-) داشت. نتیجه گیری: سلامت معنوی بالاتر در کارورزان پزشکی با بکارگیری بیشتر از مکانیسم های دفاعی بالغ و استفاده کمتر از مکانیسم های دفاعی ناپخته همراه است.مکانیسم های دفاعی، سلامت معنوی، کارورزان پزشکی، دفاع بالغ، دفاع نابالغ.
پژوهشی
جنبه های روانشناختی در سلامت و بیماریها
مهناز مغانلو
چکیده
هدف: هدف مطالعه بررسی رابطه ساختاری نوع شخصیت، سبک های مقابله ای و سرمایه های روانشناختی در تاب آوری زنان دارای سرطان سینه با یکدیگر است. روش: آزمودنی های این مطالعه شامل 231 زن (20-55 ساله) بودند با تشخیص سرطان سینه بودند که طی سالهای 1401- 1402 در بخش سرطان سینه بیمارستان امام خمینی تهران تحت درمان بودند. به منظور برآورد حجم نمونه از فرمول پیشنهادی ...
بیشتر
هدف: هدف مطالعه بررسی رابطه ساختاری نوع شخصیت، سبک های مقابله ای و سرمایه های روانشناختی در تاب آوری زنان دارای سرطان سینه با یکدیگر است. روش: آزمودنی های این مطالعه شامل 231 زن (20-55 ساله) بودند با تشخیص سرطان سینه بودند که طی سالهای 1401- 1402 در بخش سرطان سینه بیمارستان امام خمینی تهران تحت درمان بودند. به منظور برآورد حجم نمونه از فرمول پیشنهادی تباچنیک و فیدل (2007) استفاده شد. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه های تاب آوری کانر و دیویدسون (2003)، پرسشنامه پنج عاملی شخصیت نیو (1993)، راهبردهای مقابله ای اندلر و پارکر (1990) و پرسشنامه سرمایه روانشناختی لوتانز و همکاران (2007) استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل ساختاری نشان داد پنج عامل شخصیت به میزان 447/0 از تغییرات تابآوری را به طور مستقیم تبیین می کنند. بر اساس ضرایب 974/0 و207/0، پنج عامل شخصیت غیر مستقیم و از طریق راهبردهای مقابلهای، 21/0 بر تاب-آوری تاثیر دارد و بر اساس ضرایب 914/0 و365/0 پنج عامل شخصیت غیر مستقیم و از طریق سرمایه روانشناختی، 33/0 بر تابآوری تاثیر دارد. لذا پنج عامل شخصیت میتواند از طریق راهبردهای مقابلهای و سرمایه روانشناختی به افزایش تابآوری منجر شود. همچنین ضرایب مسیر در مورد رابطه دوبه دوی متغیرها نشان داد 44 درصد از تغییرات تاب آوری تحت تاثیر شخصیت، 97 درصد از تغییرات راهبردهای مقابلهای تحت تاثیرشخصیت، 91 درصد از تغییرات سرمایه روانشناختی تحت تاثیر شخصیت ،20 درصد از تغییرات تابآوری تحت تأثیر راهبردهای مقابله و 36 درصد از تغییرات تابآوری تحت تأثیر سرمایه روانشناختی بود. نتیجهگیری: یکی از عوامل تعیینکننده تاب آوری در بیماری مزمنی چون سرطان سینه نقش صفات شخصیت است که تحت تاثیر متغیرهای روانشناختی مثبتی نظیر راهبردهای مقابله ای و سرمایه روانشناختی بیمار قرار می گیرد.