پژوهشی
مریم معادی؛ عباس ابوالقاسمی؛ موسی کافی؛ سیده هاجر شارمی
چکیده
مقدمه: بیماری التهابی لگن یک بیماری مزمن و عفونت شایع در زنان است که با عوارض قابل توجهی همراه است. نقش مشکلات شناختی و شخصیتی در ابتلا و تشدید علائم بسیاری از بیماریهای مزمن تایید شده است. هدف پژوهش حاضر مقایسه تواناییهای شناختی و صفات شخصیتی در زنان نازای با و بدون بیماری-های التهابی لگن بود. روش: پژوهش حاضر از نوع علی مقایسهای ...
بیشتر
مقدمه: بیماری التهابی لگن یک بیماری مزمن و عفونت شایع در زنان است که با عوارض قابل توجهی همراه است. نقش مشکلات شناختی و شخصیتی در ابتلا و تشدید علائم بسیاری از بیماریهای مزمن تایید شده است. هدف پژوهش حاضر مقایسه تواناییهای شناختی و صفات شخصیتی در زنان نازای با و بدون بیماری-های التهابی لگن بود. روش: پژوهش حاضر از نوع علی مقایسهای بود و نمونه پژوهش، شامل 48 زن نازا به علت بیماری التهابی لگن و 57 زن نازا بدون بیماری التهابی لگن بود که به بیمارستان الزهرا رشت در سال 1400 مراجعه کرده و به صورت در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل سیاهه جمعیت شناختی، پرسشنامه توانایی شناختی نجاتی (1392) و پرسشنامه شخصیتی نئو (مک کری و کوستا، 1985) بود. دادههای پژوهش با استفاده از روش یومن ویتنی و تحلیل واریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شد. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که بین زنان نازای با و بدون بیماری التهابی لگن در تواناییهای شناختی و صفات شخصیتی تفاوت وجود ندارد (05/0<P )، ولی بین چهار مؤلفه از هفت مؤلفه توانایی شناختی (حافظه؛ P<0.05، 00/899 U= ، کنترل و بازداری توجه انتخابی؛ P<0.05، 00/933 U=، تصمیم گیری؛ P<0.05،500/863 U=.و توجه پایدار؛ P<0.05،500/924 U= ، نمره کل متغیر توانایی شناختی (P<0.05،000/815 U =)، و باز بودن(P <0.05،500/907 U=) در دو سطح تحصیلی بالا و پایین تفاوت معناداری به دست آمد. نتیجهگیری: نازایی با دلایل التهابی و غیرالتهابی منجر به نقص در عملکرد شناختی و تفاوت صفات شخصیت نشده ولی تحصیلات به عنوان یک متغیر تاثیر گذار احتمالی میتواند نقش ایفا کند که این مسئله نیاز به تحقیق بیشتری دارد.
پژوهشی
فاطمه امانلو؛ محمد رجبی؛ مهدی نیری
چکیده
زمینه و هدف: بیماران مبتلا به اختلالات روان تنی مانند زخم معده با مشکلات روحی و جسمی زیادی دست و پنجه نرم می کنند. این مطالعه با هدف مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) با درمان متمرکز بر هیجان (EFT) بر تنظیم شناختی هیجانی بیماران مبتلا به زخم پپتیک انجام شد.روش: این مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری 3 ماهه ...
بیشتر
زمینه و هدف: بیماران مبتلا به اختلالات روان تنی مانند زخم معده با مشکلات روحی و جسمی زیادی دست و پنجه نرم می کنند. این مطالعه با هدف مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) با درمان متمرکز بر هیجان (EFT) بر تنظیم شناختی هیجانی بیماران مبتلا به زخم پپتیک انجام شد.روش: این مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری 3 ماهه و با گروه کنترل انجام شد. بدین منظور، 45 بیمار به روش نمونه گیری در دسترس از بین بیماران مراجعه کننده به کلینیک های تخصصی داخلی در فاصله دی تا اسفند 1401 انتخاب شدند. شرکت کنندگان به طور تصادفی در سه گروه کنترل (15 نفر)، EFT (15 نفر) و ذهن آگاهی- قرار گرفتند. درمان شناختی مبتنی بر (15 نفر). گروه های مداخله هشت جلسه درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی/ درمان متمرکز بر هیجان دریافت کردند. گروه کنترل در طول مطالعه هیچ درمانی دریافت نکردند. شرکت کنندگان پرسشنامه استاندارد تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج را تکمیل کردند. قبل، بعد و سه ماه بعد از مداخلات. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و آزمون بونفرونی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافتهها: در مجموع، نتایج بهدستآمده نشان داد که EFT و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در تنظیم هیجانی بیماران مبتلا به زخم گوارشی مؤثر هستند (001/0=P). مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی با هیجان درمانی بر تنظیم هیجانی سازگار (56/0=P) و تنظیم هیجانی ناسازگار (22/0=P) تفاوت معناداری را در بیماران مبتلا به زخم معده نشان نداد.نتیجهگیری: بنابراین میتوان گفت که هم روشهای هیجاندرمانی و هم شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی بر تنظیم هیجانی بیماران مبتلا به زخم گوارشی تأثیر مثبتی دارند و میتوان از این دو روش برای بهبود بهبود هیجانی بیماران استفاده کرد.
پژوهشی
مرضیه محمودی؛ شهلا دینوی زاده
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی رویکرد تلفیقی معنادرمانی و امید درمانی برتحمل ابهام، ناگویی هیجانیو سرسختی روانشناختی زنان مبتلا به سرطان پستان شهرستان دزفول انجام شد.روش: جامعه آماری این پژوهش که شامل کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان شهر دزفول در نیمه دوم سال 1400 بود 30 نفر بهصورت در دسترس انتخاب و سپس بهصورت تصادفی در دو گروه ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی رویکرد تلفیقی معنادرمانی و امید درمانی برتحمل ابهام، ناگویی هیجانیو سرسختی روانشناختی زنان مبتلا به سرطان پستان شهرستان دزفول انجام شد.روش: جامعه آماری این پژوهش که شامل کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان شهر دزفول در نیمه دوم سال 1400 بود 30 نفر بهصورت در دسترس انتخاب و سپس بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. پرسشنامههای ناگویی هیجانی تورنتو(تیلور، 1986)، تحمل ابهام (، 1993) و سرسختی (کوباسا و همکاران) ۱۹۸۲) بر روی هر دو گروه اجرا شد و سپس گروه آزمایش تحت گروه درمانی رویکرد تلفیقی معنادرمانی و امیددرمانی قرار گرفتند. تعداد جلسات برای درمان این افراد در 8 جلسه 90 دقیقهای تنظیم شد و پس از پایان دوره آموزشی هر دو گروه آزمایش و کنترل مجددا پرسشنامههای پژوهش را تکمیل نمودند. در نهایت اطلاعات جمع آوری شده توسط نرمافزارSPSS و با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره و تک متغیره تجزیهوتحلیل شد.یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل دادهها نشان داد که رویکرد تلفیقی معنادرمانی و امید درمانی بر تحمل ابهام، ناگویی هیجانی و سرسختی روانشناختی زنان مبتلا به سرطان پستان موثر بوده است .(0/001 ) همچنین سایر نتایج رویکرد تلفیقی معنادرمانی و امیددرمانی را بر ابعاد ناگویی هیجانی (دشواری در تشخیص احساسات، دشواری در توصیف حساسات، تفکر با جهت گیری خارجی) و ابعاد سرسختی روانشناختی (تعهد، کنترل و مبارزه) تأیید کرد.نتیجه گیری:یافتههای این پژوهش میتواند منجر به پیامدهای مثبتی در جهت کاربرد رویکرد تلفیقی معنادرمانی و امید درمانی درزنان مبتلا به سرطان پستان گردد.
پژوهشی
لیلا صفادل؛ فرهاد جمهری؛ سوزان امامی پور؛ امید رضایی
چکیده
مقدمه : سندروم روده ی تحریک پذیر یک بیماری سایکوسوماتیک مزمن است.حوادث استرس زا دربروزاین بیماری نقش مهمی داشته و اصلاح سبک زندگی از اولویتهای درمانی در بیماران است..هدف این پژوهش بررسی نقش سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت میان حوادث استرس زای زندگی و شاخصهای سالوتوژنیک سلامت در این بیماران بود.مواد وروشها: تجزیهوتحلیل داده با مدلسازی ...
بیشتر
مقدمه : سندروم روده ی تحریک پذیر یک بیماری سایکوسوماتیک مزمن است.حوادث استرس زا دربروزاین بیماری نقش مهمی داشته و اصلاح سبک زندگی از اولویتهای درمانی در بیماران است..هدف این پژوهش بررسی نقش سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت میان حوادث استرس زای زندگی و شاخصهای سالوتوژنیک سلامت در این بیماران بود.مواد وروشها: تجزیهوتحلیل داده با مدلسازی معادلات ساختاری انجام شد.. جامعه آماری ، شامل کلیه بیماران مبتلابه سندرم روده تحریکپذیر که به بیمارستان امام سجاد (ع) درشهرتهران بین سال 1398 و 1399مراجعه کردند و نمونه آماری با تعداد 229 نفر بهصورت نمونهگیری در دسترس با تشخیص روانپزشک بر اساس ملاک ROME- IV انتخاب شدند. مقیاس شاخصهای سالوتوژنیک سلامت ، سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت و حوادث زندگی ابزارهای پژوهش بودند. تحلیل داده ها باSPSS-20 و نرم افزارلیزرل 8 انجام شد.یافته ها: ارتباط سبک زندگی (723/2t=، 17/0ß=) و حوادث استرس زا (31/2-t=،42/ 0-ß=) با شاخصهای سلامت سالوتوژنیک معناداربود . در سطح 05/0p< و ضریب استاندارد(11/0-13/0 ) نقش میانجی سبک زندگی میان حوادث زندگی با شاخصهای سلامت سالوتوژنیک معنا داربود. نتیجه گیری: به نظر می رسد اصلاح سبک زندگی و کنترل بر روی حوادث استرس زا بر روی شاخصهای سلامت بیماران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر اثرمیگذارد بنابراین فراهم نمودن آموزشهای مناسب جهت کنترل ومدیریت حوادث استرس زا و ارائه راهبردهایی جهت اصلاح سبک زندگی به منظور ارتقاء سلامت پیشنهاد میگردد.واژه های کلیدی: ، شاخصهای سلامت سالوتوژنیک ، سندرم روده تحریکپذیر، ، حوادث استرس زای زندگی ، سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت
پژوهشی
لاله شمس یوسفی؛ فرحناز مسچی؛ شیدا سوداگر؛ زهره رافضی؛ محمدرضا صیرفی
چکیده
چاقی در نوجوانان یک مشکل پیچیده سلامتی است که به دلیل عوامل مختلف رخ میدهد و میتواند بر کیفیت زندگی نوجوانان تأثیرات نامطلوبی بگذارد. پژوهش حاضربا هدف نقش میانجیگرایانه خود شفقتی در رابطه میان انسجام خانواده، استرس و کیفیت زندگی با شاخص توده بدنی در دختران نوجوان انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- رگرسیون خطی چندگانه بود.جامعه ...
بیشتر
چاقی در نوجوانان یک مشکل پیچیده سلامتی است که به دلیل عوامل مختلف رخ میدهد و میتواند بر کیفیت زندگی نوجوانان تأثیرات نامطلوبی بگذارد. پژوهش حاضربا هدف نقش میانجیگرایانه خود شفقتی در رابطه میان انسجام خانواده، استرس و کیفیت زندگی با شاخص توده بدنی در دختران نوجوان انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- رگرسیون خطی چندگانه بود.جامعه آماری این پژوهش تعداد 250 نفراز دختران نوجوان با روش خوشهای چند مرحله ای انتخاب شدند . در نهایت با ریزش 50 نفر از گروه نمونه داده ها، 200 نفر از آنها تحلیل شدند.ابزار گردآوری دادهها پرسشنامههای انسجام خانواده سامانی (1381)، استرس بیئرن و مازانو(2002)، کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1996)، خودشفقتی نف (2003) بود. برای تجزیهوتحلیل دادهها با مدلسازی معادلات ساختاری بااستفاده از نرمافزارهای 26SPSS و 24AMOS انجام شد. یافتهها: حاکی از آن است که مدل پیشبینی شاخص توده بدنی براساس کیفیت زندگی، انسجام خانواده و استرس با نقش میانجیگری خودشفقتی در دختران نوجوان دارای برازش مناسبی است. همچنین نشان داد انسجام خانواده، استرس و کیفیت زندگی شاخص توده بدنی را در دختران نوجوان پیشبینی نمیکند ولی کیفیت زندگی شاخص توده بدنی را در دختران نوجوان پیش بینی می کند. نتیجهگیری: بهنظر میرسد خودشفقتی در پیشبینی شاخص توده بدنی براساس انسجام خانواده، استرس و کیفیت زندگی در دختران نوجوان نقش میانجی دارد..چاقی در نوجوانان یک مشکل پیچیده سلامتی است که به دلیل عوامل مختلف رخ میدهد و میتواند بر کیفیت زندگی نوجوانان تأثیرات نامطلوبی بگذارد. پژوهش حاضربا هدف نقش میانجیگرایانه خود شفقتی در رابطه میان انسجام خانواده، استرس و کیفیت زندگی با شاخص توده بدنی در دختران نوجوان انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- رگرسیون خطی چندگانه بود.جامعه آماری این پژوهش تعداد 250 نفراز دختران نوجوان با روش خوشهای چند مرحله ای انتخاب شدند . در نهایت با ریزش 50 نفر از گروه نمونه داده ها، 200 نفر از آنها تحلیل شدند.ابزار گردآوری دادهها پرسشنامههای انسجام خانواده سامانی (1381)، استرس بیئرن و مازانو(2002)، کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1996)، خودشفقتی نف (2003) بود. برای تجزیهوتحلیل دادهها با مدلسازی معادلات ساختاری بااستفاده از نرمافزارهای 26SPSS و 24AMOS انجام شد. یافتهها: حاکی از آن است که مدل پیشبینی شاخص توده بدنی براساس کیفیت زندگی، انسجام خانواده و استرس با نقش میانجیگری خودشفقتی در دختران نوجوان دارای برازش مناسبی است. همچنین نشان داد انسجام خانواده، استرس و کیفیت زندگی شاخص توده بدنی را در دختران نوجوان پیشبینی نمیکند ولی کیفیت زندگی شاخص توده بدنی را در دختران نوجوان پیش بینی می کند. نتیجهگیری: بهنظر میرسد خودشفقتی در پیشبینی شاخص توده بدنی براساس انسجام خانواده، استرس و کیفیت زندگی در دختران نوجوان نقش میانجی دارد.
پژوهشی
سمانه اوتادی؛ فریبرز باقری؛ هادی هاشمی رزینی؛ پیام ورعی
چکیده
هدف این مطالعه بررسی تأثیر واقعیت درمانی بر بهبود سرمایه روانشناختی و احساس انسجام در بیماران ایرانی مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود.روشها: این پژوهش در سال 1400در شهر تهران انجام شد. با نمونهگیری 36 شرکتکننده، پرسشنامه سرمایه روانشناختی و مقیاس حس انسجام را در مراحل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری یکماهه تکمیل کردند. شرکتکنندگان ...
بیشتر
هدف این مطالعه بررسی تأثیر واقعیت درمانی بر بهبود سرمایه روانشناختی و احساس انسجام در بیماران ایرانی مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود.روشها: این پژوهش در سال 1400در شهر تهران انجام شد. با نمونهگیری 36 شرکتکننده، پرسشنامه سرمایه روانشناختی و مقیاس حس انسجام را در مراحل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری یکماهه تکمیل کردند. شرکتکنندگان گروه آزمایش هشت جلسه هفتگی 90 دقیقهای را برای دریافت واقعیت درمانی آنلاین پشت سر گذاشتند. اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد.یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین سرمایه روانشناختی و احساس انسجام در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0 P<). در سه خرده مقیاس سرمایه روانشناختی (خودکارآمدی، تاب آوری و امید) و دو خرده مقیاس احساس انسجام (یعنی ادراک پذیری و کنترل پذیری) در بیماران مبتلا به ام اس در گروه آزمایش تفاوت معنی داری وجود داشت (05/0 > P اما تفاوت معناداری در خوش بینی (یک زیرمقیاس سرمایه روانشناختی) و معناداری (یک خرده مقیاس احساس انسجام) وجود ندارد (05/0 P>).نتیجه گیری با توجه به تأثیر واقعیت درمانی بر بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس، می توان از این روان درمانی برای بهبود سرمایه روان شناختی و احساس انسجام استفاده کرد.