پژوهشی
مریم بزرگ منش؛ محمد حاتمی؛ جعفر حسنی
چکیده
هدف: این مطالعه توصیفی مقطعی با هدف پیش بینی راهکارهای تنظیم هیجان یعنی ارزیابی مجدد شناختی و سرکوب هیجانی که توسط بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونری اتخاذ شده است با استفاده از مولفه های حساسیت به پاداش یعنی سیستم فعالساز رفتاری، سیستم بازداری رفتاری و سیستم جنگ-گریز-انجماد انجام شد. روش ها: بدین منظور ، 322 بیمار مبتلا به بیماری عروق ...
بیشتر
هدف: این مطالعه توصیفی مقطعی با هدف پیش بینی راهکارهای تنظیم هیجان یعنی ارزیابی مجدد شناختی و سرکوب هیجانی که توسط بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونری اتخاذ شده است با استفاده از مولفه های حساسیت به پاداش یعنی سیستم فعالساز رفتاری، سیستم بازداری رفتاری و سیستم جنگ-گریز-انجماد انجام شد. روش ها: بدین منظور ، 322 بیمار مبتلا به بیماری عروق کرونری از سه مرکز درمانی در تهران انتخاب شدند. پرسشنامه تجدید نظر شده حساسیت به پاداش جکسون توسط بیماران تکمیل شد و داده ها با تحلیل رگرسیون تجزیه و تحلیل شد. نتایج: نتایج نشان داد که سیستم فعالساز رفتاری به طور قابل توجهی راهکار ارزیابی مجدد شناختی را پیش بینی کرده و همچنین قوی ترین سهم را در توضیح راهکار سرکوب هیجانی داشته است. علاوه بر این، گریز و انجماد هر دو به طور مساوی دومین پیش بینی کننده مهم سرکوب هیجانی بودند. نتیجه گیری: بنابراین، تعامل میان تنظیم هیجان و مولفه های حساسیت به پاداش باید در بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونری در نظر گرفته شود.
پژوهشی
معصومه تدریس تبریزی؛ مجید صفارنیا؛ مهناز علی اکبری؛ احمد علی پور
چکیده
مقدمه: این پژوهش به منظور تدوین مدل ساختاری رابطه بین ناگویی هیجانی، تمایزیافتگی خود و نقش های جنسیتی در عملکرد جنسی زنان با میانجیگری سبک های تبادل اجتماعی صورت گرفت. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود .جامعه آماری شامل کلیه زنان متاهلی بود که در شهر تهران زندگی می کردند که از این میان 550 نفر از طریق فراخوان اینترنتی در پژوهش ...
بیشتر
مقدمه: این پژوهش به منظور تدوین مدل ساختاری رابطه بین ناگویی هیجانی، تمایزیافتگی خود و نقش های جنسیتی در عملکرد جنسی زنان با میانجیگری سبک های تبادل اجتماعی صورت گرفت. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود .جامعه آماری شامل کلیه زنان متاهلی بود که در شهر تهران زندگی می کردند که از این میان 550 نفر از طریق فراخوان اینترنتی در پژوهش شرکت کردند. در پژوهش حاضر از مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (1994)، مقیاس تمایزیافتگی خود (1999)، مقیاس نقش های جنسیتی بم (1981)، مقیاس عملکرد جنسی زنان (روزن و همکاران، 2000) و پرسشنامه تبادل اجتماعی لیبمن و همکاران (2011) به عنوان ابزار استفاده گردید. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری (SEM) و با استفاده از نرم افزار لیزرل انجام شد. روابط واسطه ای در الگوی پیشنهادی نیز با استفاده از روش بوت استرپ آزموده شدند. یافته ها: نتایج مدل یابی معادلات ساختاری حاکی از برازش مدل بود و نشان داد ناگویی هیجانی با میانجیگری سبک منفعت طلبی و سبک سرمایه گذاری افراطی اثر غیرمستقیم بر عملکرد جنسی دارد. همچنین نقش جنسیتی مردانه به طور مستقیم در عملکرد جنسی زنان موثر است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج، جهت بهبود عملکرد جنسی باید به سبک های تبادل اجتماعی توجه کرد. یافته های پژوهش حاضر چهارچوب مفیدی را در شناسایی مولفه های تاثیرگذار در حوزه روانشناسی اجتماعی در عملکرد جنسی زنان فراهم می کند که در برنامه های پیشگیری و درمانی می بایست مدنظر قرار گیرد.
پژوهشی
زهرا سالاری راد؛ لیدا لیل آبادی؛ ناهید نفیسی؛ آدیس کراسکیان موجمباری
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان بر اضطراب و کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد. روش: طرح پژوهش، نیمهآزمایشی با پیشآزمون - پسآزمون با گروه گواه و پیگیری 3 ماهه بود. نمونۀ پژوهش 30 نفر از زنان مبتلا به سرطان پستان در شهر تهران بود که پس از غربالگری نمره بالایی در اضطراب داشتند و براساس نمونهگیری ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان بر اضطراب و کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد. روش: طرح پژوهش، نیمهآزمایشی با پیشآزمون - پسآزمون با گروه گواه و پیگیری 3 ماهه بود. نمونۀ پژوهش 30 نفر از زنان مبتلا به سرطان پستان در شهر تهران بود که پس از غربالگری نمره بالایی در اضطراب داشتند و براساس نمونهگیری هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه، جایگزین شدند. گروه آزمایش طی 12 جلسه 50 دقیقهای، تحت درمان متمرکز بر هیجان بر اساس برنامه پروتکل درمان پروتکل درمان متمرکز بر هیجان گرینبرگ (2010) قرار گرفتند. دادههای پژوهش با استفاده از پرسشنامۀ اضطراب بک و مقیاس ارزیابی کارکرد درمان سرطان- پستان (FACT-B)، پیش از شروع مداخله، پس از مداخله و 3 ماه پس از پایان دوره درمانی، از افراد هر دو گروه جمعآوری شدند. تحلیل دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس آمیخته انجام شد.یافتهها: نتایج حاصل از تحلیل واریانس آمیخته نشان داد درمان متمرکز بر هیجان به طور معناداری موجب کاهش اضطراب و افزایش کیفیت زندگی شد. یافتههای آزمون تعقیبی بنفرونی نشانداد اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان بر اضطراب و کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان در طول زمان ثبات دارد. نتیجهگیری: درمان متمرکز بر هیجان با تمرکز بر پردازش و ابراز هیجانی، به بهبود تنظیم هیجانات مراجعان منجر شده و میتواند بهعنوان روش مداخلهای مناسب برای کاهش اضطراب و افزایش کیفیت زندگی در زنان مبتلا به سرطان پستان به کار رود.
پژوهشی
مهشید عباسی؛ مرضیه پهلوان؛ مریم علی اکبرى؛ مائده آقاسی؛ منیرسادات حسینی
چکیده
هدف: امروزه معنویت درمانی بعنوان درمانی موثر در اغلب مشکلات روانشناختی شناخته شده است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی معنویت درمانی گروهی بر میزان تاب آوری و سبک های مقابله ای خانواده های معتادان درحال ترک می باشد. روش: روش انجام این پژوهش، نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل کلیه خانواده های ...
بیشتر
هدف: امروزه معنویت درمانی بعنوان درمانی موثر در اغلب مشکلات روانشناختی شناخته شده است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی معنویت درمانی گروهی بر میزان تاب آوری و سبک های مقابله ای خانواده های معتادان درحال ترک می باشد. روش: روش انجام این پژوهش، نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل کلیه خانواده های معتادان درحال ترک بستری در کمپ شهرستان شهرکرد بودند. نمونه آماری شامل 30 نفر از خانواده های معتادان در حال ترک بودند که به شیوه هدفمند از میان جامعه آماری انتخاب و به صورت تصادفی درگروه های آزمایش و کنترل قرارگرفتند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش عبارت بودند از مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون، و پرسش نامه سبک های مقابله ای موس و بیلینگز. معنویت درمانی گروهی طی 11 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش برگزار شد. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS-21 مورد تحلیل کواریانس قرار گرفت. یافته ها: یافته ها حاکی از آن بود که معنویت درمانی گروهی باعث افزایش تاب آوری (0.001p≤)، افزایش استفاده از سبک مقابله ای مساله مدار (0.001p≤)، وکاهش استفاده از سبک مقابله ای هیجان مدار (0.001p≤)، در خانواده های معتادان درحال ترک در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل بود. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که معنویت درمانی گروهی می تواند میزان بالایی از تغییرات مربوط به تاب آوری و سبک های مقابله ای خانواده های معتادان درحال ترک را تبیین نماید.
پژوهشی
میترا شه پناه؛ ربابه نوری قاسم آبادی؛ محمدرضا صیرفی
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارایه مدل پیش بینی کیفیت زندگی مرتبط با سلامت بر اساس تنظیم هیجانی با میانجیگری خود مراقبتی در افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری انجام شد.روش: طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود .جامعه آماری این پژوهش کلیه بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونری مراجعه کننده به بیمارستان شهدای تجریش تهران در نیمه دوم سال 1399 می باشد ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارایه مدل پیش بینی کیفیت زندگی مرتبط با سلامت بر اساس تنظیم هیجانی با میانجیگری خود مراقبتی در افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری انجام شد.روش: طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود .جامعه آماری این پژوهش کلیه بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونری مراجعه کننده به بیمارستان شهدای تجریش تهران در نیمه دوم سال 1399 می باشد که تعداد مراجعه کنندگان 350 نفر بوده است و که بر اساس فرمول تابانیک فیدلر تعداد 184 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل؛ پرسشنامه خود مراقبتی (جاراسما و همکاران، 2003)، پرسشنامه تنظیم هیجانی( گارنفسکی و همکاران(۲۰۰۱) و پرسشنامه کیفیت زندگی مرتبط با سلامت (وار، کاسینسکی و کلر، 1996) بود. جهت تحلیل داده ها از آزمون آماری مدل معادلات ساختاری و تحلیل مسیر استفاده گردید. یافته ها: داده ها نشان داد که خود مراقبتی به طور معنادار و مثبت در رابطه بین تنظیم هیجانی(β= 0.175) و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری نقش میانجی داشت. همچنین خود کارآمدی و تنظیم هیجانی اثر مثبتی روی خود مراقبتی داشت. نتیجه گیری: بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که بخشی از اثر متقابل خود کارآمدی و تنظیم هیجانی بر کیفیت زندگی مرتبط با سلامت با خود مراقبتی قابل توجیه است و خود کارآمدی و تنظیم هیجانی بالا با اضافه شدن عامل خود مراقبتی منجر به کیفیت زندگی مرتبط با سلامت بهتر در افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری شد.
پژوهشی
فرزین باقری شیخانگفشه؛ عباس ابوالقاسمی؛ سید موسی کافی ماسوله
چکیده
مقدمه و هدف: بدنسازی در سالهای اخیر افراد زیادی را به سمت خود کشانده است، اما علیرغم این محبوبیت استفاده از داروهای غیرمجاز و استروئیدی، مشکلات زیادی را برای ورزشکاران به همراه داشته است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر مقایسة استحکام روانی و حس انسجام در بدنسازان طبیعی و استروئیدی بود. روش شناسی: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع مطالعات علی- ...
بیشتر
مقدمه و هدف: بدنسازی در سالهای اخیر افراد زیادی را به سمت خود کشانده است، اما علیرغم این محبوبیت استفاده از داروهای غیرمجاز و استروئیدی، مشکلات زیادی را برای ورزشکاران به همراه داشته است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر مقایسة استحکام روانی و حس انسجام در بدنسازان طبیعی و استروئیدی بود. روش شناسی: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع مطالعات علی- مقایسهای بود. جامعة آماری شامل تمامی بدنسازان طبیعی و استروئیدی شهر رشت در سال 1397 بود که از میان 120نفر (60 بدنساز طبیعی و 60 بدنساز استروئیدی) به صورت هدفمند انتخاب شدند و به پرسشنامههای استحکام روانی ورزشی شرد و همکاران (2009) و حس انسجام آنتونووسکی (1993) پاسخ دادند. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری و از طریق نرمافزار SPSS نسخة 24 تحلیل شدند.یافتهها: یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که بین مؤلفههای استحکام روانی و حس انسجام در دو گروه تفاوت معنیداری وجود دارد (01/0p<). بدنسازان طبیعی در مقایسه با بدنسازان استروئیدی، از میزان اطمینان (001/0p< ؛ 93/24)، پایداری (006/0p< ؛ 60/15)، کنترل (001/0p< ؛ 43/14) و حس انسجام (001/0p< ؛ 88/21) بیشتری برخوردار بودند.نتیجه گیری: نتایج بهدست آمده از این پژوهش مبین این است که سوء مصرف داروهای استروئیدی تأثیر بسزایی بر روی ابعاد روانشناختی و جسمانی بدنسازان به جای میگذارد. بدین منظور، لازم است با اطلاع رسانی درست و ارائه خدمات روانشناختی به ورزشکاران حرفه ای از وقوع آسیب های احتمالی جلوگیری کرد