پژوهشی
مهناز علی اکبری؛ فاطمه عیسی زاده؛ سوسن آقاجانبگلو
چکیده
هدف: مبتلایان به کرونا ویروس به علت بیماری، پیامدهای روانی- اجتماعی بسیاری را تجربه می کنند؛ لذا، هدف پژوهش حاضر بررسی پیامدهای روانی- اجتماعی مبتلایان به کرونا می باشد. روش: جامعه مورد پژوهش در این مطالعه افراد مبتلا به کرونا ویروس جدید(کوئید19) استان بوشهر بودند. روش نمونه گیری در پژوهش حاضر از نوع نمونه گیری هدفمند و حجم نمونه 8 نفر(6 ...
بیشتر
هدف: مبتلایان به کرونا ویروس به علت بیماری، پیامدهای روانی- اجتماعی بسیاری را تجربه می کنند؛ لذا، هدف پژوهش حاضر بررسی پیامدهای روانی- اجتماعی مبتلایان به کرونا می باشد. روش: جامعه مورد پژوهش در این مطالعه افراد مبتلا به کرونا ویروس جدید(کوئید19) استان بوشهر بودند. روش نمونه گیری در پژوهش حاضر از نوع نمونه گیری هدفمند و حجم نمونه 8 نفر(6 مرد و 2 زن) از مبتلایان بود. با توجه به کیفی بودن مطالعه اطلاعات از طریق مصاحبه کسب شد؛ طول مدت هر مصاحبه 30 تا 40 دقیقه بود. سؤالات مصاحبه، نیمه ساختار یافته بود و به صورت سؤالات بازپاسخ پرسیده شدند. پس از اتمام فرآیند مصاحبه پاسخ ها با استفاده از روش تحلیل محتوا مورد تفسیر و کدگذاری قرار گرفت. یافته ها: بر اساس نتایج تحقیق حاضر شایع ترین پیامدهای روانی کرونا ویروس جدید، شامل ترس از مرگ، افسردگی و اضطراب می باشد؛ همچنین کاهش فعالیت های اجتماعی، احساس طرد از سوی جامعه، کاهش ارتباط موثر با خانواده و اطرافیان و تجربه انگ توسط بیمار و خانواده اش از جمله پیامدهای اجتماعی این بیماری محسوب می شوند. نتیجه گیری: مبتلایان به بیماری کوئید 19 پیامدهای روانی- اجتماعی بسیاری را تجربه می کنند، که همین امر موجب کاهش هرچه بیشتر کیفیت زندگی آنان می شود؛ لذا، بهره گیری از روانشناسان و مشاوران در محیط های درمانی می تواند در جهت کاهش این پیامدها موثر واقع شود.
پژوهشی
Danilo Garcia
چکیده
AbstractObjective: We used the affective profiles model to investigate individual differences in motivation, stress andenergy. The aim was to replicate past findings, but we also focused on matched comparisons within individuals withaffective profiles that are similar in one affective dimension and differ in the other in order to predict changes whenindividuals increase/decrease their experience of positive or negative affect.Methods: A total of 567 participants answered the Positive Affect and Negative Affect Schedule, which was usedfor affective profiling; the Situational Motivation ...
بیشتر
AbstractObjective: We used the affective profiles model to investigate individual differences in motivation, stress andenergy. The aim was to replicate past findings, but we also focused on matched comparisons within individuals withaffective profiles that are similar in one affective dimension and differ in the other in order to predict changes whenindividuals increase/decrease their experience of positive or negative affect.Methods: A total of 567 participants answered the Positive Affect and Negative Affect Schedule, which was usedfor affective profiling; the Situational Motivation Scale, which measures intrinsic motivation, identified regulation,external regulation, and amotivation; and the Stress-Energy questionnaire.Results: Comparisons between the four different profiles, replicating the past findings, showed that individuals withhigh affective and self-fulfilling profile scored highest in intrinsic motivation, identified regulation, and energy, whilethey scored lowest in external motivation, amotivation, and the self-fulfilling profile, also lowest in stress. Additionally,the matched comparisons showed, for example, that levels of intrinsic motivation increase when negative affect levelsdecrease, and positive affect is kept high when positive affect decreases and negative affect is kept low.Conclusions: One important feature of the affective profiles model is the possibility to compare individuals thatare similar in one affect dimension but differ in the other (Garcia, 2011, 2017). This way of discussing individualdifferences helps to predict what changes could be expected when individuals increase or decrease their experience ofpositive or negative affect. Importantly, the direction of these changes cannot be addressed from cross-sectional data
پژوهشی
اسحق رحیمیان بوگر؛ سمیه صفارزاده؛ سیاوش طالع پسند
چکیده
هدف: تعداد زیادی از بیماران قبل از پایان درمان روان درمانی را ترک می کنند. پژوهش حاضر به پیش بینی خاتمه زودرس روان درمانی را براساس انتظارات و تحمل بیماران و صلاحیت های درمانی با نقش واسطه ای اتحاد درمانی می پردازد. روش: در این مطالعه توصیفی مقطعی، 317 بیمار مراجعه کننده به کلینیکهای بهداشت روان، درمانگاههای درد و مراکز درمانی مصرف مواد ...
بیشتر
هدف: تعداد زیادی از بیماران قبل از پایان درمان روان درمانی را ترک می کنند. پژوهش حاضر به پیش بینی خاتمه زودرس روان درمانی را براساس انتظارات و تحمل بیماران و صلاحیت های درمانی با نقش واسطه ای اتحاد درمانی می پردازد. روش: در این مطالعه توصیفی مقطعی، 317 بیمار مراجعه کننده به کلینیکهای بهداشت روان، درمانگاههای درد و مراکز درمانی مصرف مواد در مشهد به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس اعتبارسنجی تحمل درمان ، پرسشنامه کوتاه اتحاد درمانی- تجدید نظر شده ، پرسشنامه انتظارات روان درمانی میلواکی و پرسشنامه پیامدهای درمانی جمع آوری شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-19 و مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزار LISREL-8.80 تحلیل شد. یافته ها: مدل مورد بررسی از داده های بدست آمده تناسب خوبی نشان داد. انتظارات روان درمانی (γ = -0.40) و صلاحیتهای درمانی (گ = -0.29) به طور مستقیم بر خاتمه زودرس روان درمانی فردی تأثیر دارند. تحمل درمان (γ = -0.17) به طور مستقیم در خاتمه زودرس روان درمانی فردی تأثیر داشته است. اتحاد درمانی (-0.13-β) در خاتمه زودرس روان درمانی فردی تأثیر داشت. انتظارات روان درمانی (γ = 0.42) و صلاحیت های درمانی (0.54 = γ) بر اتحاد درمانی تأثیر گذاشت و در نتیجه خاتمه زودرس روان درمانی فردی را تحت تأثیر قرار داد. نتیجه گیری: انتظارات روان درمانی، تحمل درمان، صلاحیت های درمانی و اتحاد درمانی به طور متقابل بر خاتمه زودرس روان درمانی و بنابراین بر پیامدهای سلامتی بیماران تأثیر دارند. این یافته بینش مهمی در طراحی مداخلات متناسب برای رفع اختتام زودرس و بهبود نتایج مداخلات روان درمانی ارائه می کند. علاوه بر این، متخصصان بالینی در کلینیک ها و مراکز بهداشتی و درمانی باید به منظور تقویت اختتام موفقیت آمیز روان درمانی به این عوامل توجه کنند.
پژوهشی
رابعه آذرمهر؛ عزت الله احمدی احمدی
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش حساسیت اضطرابی و کنترل توجه در پیش بینی گرایش به اعتیاد در جوانان است. روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی می باشد ،در همین راستا، تعداد 150 نفر از دانشجویان ورودی 97 دانشگاه شهید مدنی آذربایجان به صورت نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. پرسشنامه کنترل توجه (دریبری و رید،2002)، حساسیت اضطرابی (پترسون و ریس،1987) ...
بیشتر
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش حساسیت اضطرابی و کنترل توجه در پیش بینی گرایش به اعتیاد در جوانان است. روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی می باشد ،در همین راستا، تعداد 150 نفر از دانشجویان ورودی 97 دانشگاه شهید مدنی آذربایجان به صورت نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. پرسشنامه کنترل توجه (دریبری و رید،2002)، حساسیت اضطرابی (پترسون و ریس،1987) و مقیاس آمادگی به اعتیاد (زرگر،1387) روی افراد اجرا گردید. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS و شاخص های آمار توصیفی و آزمون های آمار استنباطی شامل ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد، متغیرپیش بین کنترل توجه و ترس از نداشتن کنترل شناختی با گرایش به اعتیادرابطه معناداری دارند. نتیجه گیری: علاوه بر عوامل اجتماعی و زیستی، عوامل روانشناختی مانند کنترل توجه و حساسیت اضطرابی در گرایش و آمادگی افراد به اعتیاد تاثیر گذار است.کلید واژه ها: حساسیت اضطرابی، کنترل توجه، گرایش به اعتیاد
پژوهشی
Zohreh Latifi؛ لیلا ابوطالبی
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، تاثیر روان درمانی مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی بر افزایش توان مقابله با شرایط پر استرس و کاهش اضطراب سیمبانان شرکت توزیع برق اصفهان بود. این پژوهش به شیوه نیمه تجربی و با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه گواه اجرا شد. جامعه آماری این پژوهش، 250 نفر کارگران در معرض خطر امورهای هشتگانه شرکت توزیع برق شهر اصفهان ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش، تاثیر روان درمانی مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی بر افزایش توان مقابله با شرایط پر استرس و کاهش اضطراب سیمبانان شرکت توزیع برق اصفهان بود. این پژوهش به شیوه نیمه تجربی و با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه گواه اجرا شد. جامعه آماری این پژوهش، 250 نفر کارگران در معرض خطر امورهای هشتگانه شرکت توزیع برق شهر اصفهان بودند که به طور تصادفی از هر اُمور، 5 نفر و در مجموع 40 نفر انتخاب شدند، که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش در جلسات روان درمانی مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی، به صورت 8 جلسه 90 دقیقه ای، که در پارک فناوریهای نوین توزیع برق اصفهان برگزار شد، شرکت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار قرارگرفتند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه شیوه های مقابله با شرایط پر استرس اندلر و پارکر، و چک لیست نشانه های اختلالات روانی (SCL-90-R) بود که توسط سیمبانان در معرض خطر در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری انجام شد. برای بررسی فرضیه های تحقیق از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد که برگزاری جلسات مداخله، بر تمام مقیاسهای مقابله با شرایط پر استرس و اضطراب در گروه آزمایش، در مرحله پس آزمون و پیگیری اثر معناداری داشته است. نتایج بیانگر آن است که روان درمانی مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی می تواند سبب آرامش، سلامت روانی و بهبود کیفیت زندگی، سیمبانان در معرض خطر شرکت توزیع برق اصفهان شود.
پژوهشی
مرضیه پهلوان؛ محمد علی بشارت؛ احمد برجعلی؛ مرتضی نقی پور
چکیده
در پژوهش حاضر نقش واسطه ای افسردگی در ارتباط میان دفاع های رشد نایافته من و شدت درد ادراک شده در بیماران مبتلا به درد مزمن مورد ارزیابی واقع شد. پژوهش بر روی 503 نفر از بیماران مبتلا به دردهای مزمن مراجعه کننده به مراکز درمان درد در شهر تهران انجام گرفت. از شرکت کنندگان درخواست شد تا پرسشنامه های مقیاس درجه بندی عددی شدت درد(NRS) ، پرسشنامه ...
بیشتر
در پژوهش حاضر نقش واسطه ای افسردگی در ارتباط میان دفاع های رشد نایافته من و شدت درد ادراک شده در بیماران مبتلا به درد مزمن مورد ارزیابی واقع شد. پژوهش بر روی 503 نفر از بیماران مبتلا به دردهای مزمن مراجعه کننده به مراکز درمان درد در شهر تهران انجام گرفت. از شرکت کنندگان درخواست شد تا پرسشنامه های مقیاس درجه بندی عددی شدت درد(NRS) ، پرسشنامه سبک های دفاعی(DSQ-40) ، و مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس ( DASS) را پاسخ دهند. نتایج نشان داد که علاوه بر اینکه میان دفاع های رشد نایافته من و شدت ادراک درد در بیماران مبتلا به درد مزمن رابطه وجود دارد، بلکه همچنین افسردگی نیز در این میان نقش واسطه یا میانجی را دارا می باشد. این بدان معناست که رابطه میان دفاع های رشد نایافته من و شدت درد ادراک شده در بیماران مبتلا به درد مزمن، یک رابطه خطی ساده نیست، بلکه افسردگی می تواند این رابطه را تحت تاثیر قرار دهد.
پژوهشی
سجاد بشارپور؛ فریما عنبری؛ نسترن مهاجری اول
پژوهشی
حمید کمرزرین؛ احسان گلستانی
پژوهشی
مریم مظلوم؛ شهرام محمدخانی
چکیده
هدف: هدف از مطالعه حاضر بررسی انگیزه های مختلف و همچنین نیمرخ خطر مصرف مواد در مصرف مواد مخدر و متامفتامین بود. روش: نمونه آماری شامل 78 فرد با سابقه مصرف مواد بود بودند که به مراکز سرپایی ترک اعتیاد مراجعه نموده و ابزارهای پژوهش شامل اطلاعات جمعیت شناختی، انگیزه های مصرف مواد و همچنین مقیاس نیمرخ خطر مصرف مواد راتکمیل نمودند. برای بررسی ...
بیشتر
هدف: هدف از مطالعه حاضر بررسی انگیزه های مختلف و همچنین نیمرخ خطر مصرف مواد در مصرف مواد مخدر و متامفتامین بود. روش: نمونه آماری شامل 78 فرد با سابقه مصرف مواد بود بودند که به مراکز سرپایی ترک اعتیاد مراجعه نموده و ابزارهای پژوهش شامل اطلاعات جمعیت شناختی، انگیزه های مصرف مواد و همچنین مقیاس نیمرخ خطر مصرف مواد راتکمیل نمودند. برای بررسی متغیرهای از آزمون MANOVA براساس نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج: یافته های حاصل از آزمون MANOVA نشان داد که در دسترس بودن مواد، انگیزه لذت و انگیزه های جنسی در مصرف کنندگان متامفتامین بصورت معناداری بالاتر از افراد مصرف کننده ماده مخدر می باشد. همچنین نیمرخ خطر مصرف مواد نشان داد که تفاوت معناداری در سه عامل خطر حساسیت اضطرابی، هیجان جویی و تکانشگری در دو گروه مصرف کنندگان ماده مخدر و ماده محرک وجود دارد. نتیجه گیری: یافته حاکی از نقش مهم انگیزه های متفاوت و همچنین نیمرخ خطر مصرف مواد برای مصرف انواع مختلف مواد مخدر و محرک می باشد. انگیزه های مختلف و عوامل خطر مختلف شخصیتی باید در زمینه های آموزشی و همچنین درمانهای روانشناختی برای انواع مختلف مصرف مواد خصوصاً موادمخدر و مواد محرک مدنظر قرار گیرد.
پژوهشی
اندیشه گلشن؛ مجید ضرغام حاجبی؛ ناصر صبحی قراملکی
چکیده
این پژوهش به منظور بررسی اثر آموزش معنادرمانی بر تغییرات افسردگی، عزت نفس و نگرش های صمیمانه زنان 20 تا 40 سال معلول جسمی- حرکتی افسرده شهر کاشان در سال 1398 انجام شد. پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی با دو گروه معنادرمانی و گواه با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با پیگیری بود. جامعه آماری 68 زن معلول جسمی- حرکتی (20تا40 سال) زیرنظر بهزیستی کاشان بود. ...
بیشتر
این پژوهش به منظور بررسی اثر آموزش معنادرمانی بر تغییرات افسردگی، عزت نفس و نگرش های صمیمانه زنان 20 تا 40 سال معلول جسمی- حرکتی افسرده شهر کاشان در سال 1398 انجام شد. پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی با دو گروه معنادرمانی و گواه با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با پیگیری بود. جامعه آماری 68 زن معلول جسمی- حرکتی (20تا40 سال) زیرنظر بهزیستی کاشان بود. از این جامعه 40 نفر که افسردگی بالاتر از 17 داشتند انتخاب و به شیوه تصادفی 20 نفر در هر یک از دو گروه قرارگرفتند. ابزار این پژوهش شامل پرسش نامه های افسردگی بک (1996)، نگرش های صمیمانه تریدول(1983) و عزت نفس آیزنک(1976) بود. آموزش معنادرمانی برای گروه آزمایش طی 8 جلسه 120 دقیقهای برگزار گردید. برای تحلیل دادهها از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر استفاده شد. نتایج حاکی از تأثیر معنی دار آموزش گروهی معنا درمانی بر افزایش نگرش های صمیمانه، صمیمیت ذهنی، صمیمیت عاطفی و عزت نفس و نیز کاهش افسردگی معلولان و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود (01/0≥ P). بر اساس یافته ها نتیجه گیری می شود که آموزش گروهی به شیوه معنادرمانی از طریق ایجاد معنای جدید و تغییر در باورها در بهبود عزت نفس و نگرش صمیمانه و در نتیجه کاهش افسردگی معلولان مؤثر می باشد همچنین این تحقیق اهمیت توجه و بکارگیری آموزه های معنوی را در مراکز بهزیستی و کلینیک ها جهت بهبود وضعیت روان شناختی معلولین نشان داد.
پژوهشی
فاطمه بیان فر
چکیده
Objective: The present study aimed to predict corona disease anxiety among medical staff in Tehran based on five-factor theory of personality. Method: In the present descriptive and correlational study, the statistical population included all medical staff in Tehran in 2020, among which 210 physicians, nurse, and other medical staffs were selected based on snowball sampling method. The instruments included Neo-Five Factor Inventory (NEO-FFI), Corona Disease Anxiety Scale (CDAS). Data were analyzed using Pearson’s correlation and Multiple Regression Analysis. Findings: Regression analysis ...
بیشتر
Objective: The present study aimed to predict corona disease anxiety among medical staff in Tehran based on five-factor theory of personality. Method: In the present descriptive and correlational study, the statistical population included all medical staff in Tehran in 2020, among which 210 physicians, nurse, and other medical staffs were selected based on snowball sampling method. The instruments included Neo-Five Factor Inventory (NEO-FFI), Corona Disease Anxiety Scale (CDAS). Data were analyzed using Pearson’s correlation and Multiple Regression Analysis. Findings: Regression analysis indicated significantly Beta coefficients for openness personality traits (-0.238) and conscientiousness personality traits (-0.249). a statistically significant correlation is observed between openness (39%), neuroticism (-39%), extraversion (37%), conscientiousness (34%), and agreeableness (25%) with coronavirus anxiety at the 99% confidence level. Further, the correlation between each of the dimensions and the mental component of coronavirus anxiety is more compared to that of physical one. Conclusion: Based on the results of multiple regression analysis, the micro-components of openness and conscientiousness could predict the level of total coronavirus anxiety. Considering standard coefficients, conscientiousness plays a more important role in predicting the level of total coronavirus anxiety in medical staffs, which decreases by increasing openness and conscientiousness. Medical staff who are higher in openness and conscientiousness personality traits are lower in corona disease anxiety.
پژوهشی
وحید صادقی فیروز آبادی
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی گروهدرمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود باورهای فراشناخت در پیشگیری از عود زنان مصرفکننده مواد محرک انجامشده است. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع آزمایشی باپیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان مصرفکننده مواد محرک هجده الی چهل سال مراجعه ...
بیشتر
مقدمه: پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی گروهدرمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود باورهای فراشناخت در پیشگیری از عود زنان مصرفکننده مواد محرک انجامشده است. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع آزمایشی باپیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان مصرفکننده مواد محرک هجده الی چهل سال مراجعه کننده به مر کز ترک اعتیادبهبود گستران همگام استان تهران در سال 1396بودکه از میان آنان سی نفر با روش نمونه گیری دسترس انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش وکنترل (هر گروه پانزده نفر) جایگزین شدند.گروه آزمایش هشت جلسه ی نود دقیقه ای با روش ذهن آگاهی آموزش دید.اما گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد.پرسشنامه ی فراشناخت (MCQ) در مراحل پیش آزمون و پس آزمون توسط هر دو گروه تکمیل گردید. داده ها با روش تحلیل کواریانس و به کمک نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بعد از سه ماه نیز از افراد هر دو گروه، پیگیری به عمل آمد. نتایج: نتایج نشان داد که میانگین نمره های پس آزمون فراشناخت درگروه آزمایش و گروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد.به عبارت دیگر آموزش ذهن آگاهی باعث بهبود فراشناخت در در پیشگیری از عود زنان مصرفکننده مواد محرک شده است. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش در مجموع حاکی از اثر بخشی آموزش گروه درمانی مبتنی برذهن آگاهی بر بهبود فراشناخت پیشگیری از عود زنان مصرفکننده مواد محرک است. بنابرین اجرای چنین جلساتی در مراکز و کلنیک های ترک اعتیاد توصیه می شود.