معصومه تدریس تبریزی؛ مجید صفارنیا؛ مهناز علی اکبری؛ احمد علی پور
چکیده
مقدمه: این پژوهش به منظور تدوین مدل ساختاری رابطه بین ناگویی هیجانی، تمایزیافتگی خود و نقش های جنسیتی در عملکرد جنسی زنان با میانجیگری سبک های تبادل اجتماعی صورت گرفت. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود .جامعه آماری شامل کلیه زنان متاهلی بود که در شهر تهران زندگی می کردند که از این میان 550 نفر از طریق فراخوان اینترنتی در پژوهش ...
بیشتر
مقدمه: این پژوهش به منظور تدوین مدل ساختاری رابطه بین ناگویی هیجانی، تمایزیافتگی خود و نقش های جنسیتی در عملکرد جنسی زنان با میانجیگری سبک های تبادل اجتماعی صورت گرفت. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود .جامعه آماری شامل کلیه زنان متاهلی بود که در شهر تهران زندگی می کردند که از این میان 550 نفر از طریق فراخوان اینترنتی در پژوهش شرکت کردند. در پژوهش حاضر از مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (1994)، مقیاس تمایزیافتگی خود (1999)، مقیاس نقش های جنسیتی بم (1981)، مقیاس عملکرد جنسی زنان (روزن و همکاران، 2000) و پرسشنامه تبادل اجتماعی لیبمن و همکاران (2011) به عنوان ابزار استفاده گردید. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری (SEM) و با استفاده از نرم افزار لیزرل انجام شد. روابط واسطه ای در الگوی پیشنهادی نیز با استفاده از روش بوت استرپ آزموده شدند. یافته ها: نتایج مدل یابی معادلات ساختاری حاکی از برازش مدل بود و نشان داد ناگویی هیجانی با میانجیگری سبک منفعت طلبی و سبک سرمایه گذاری افراطی اثر غیرمستقیم بر عملکرد جنسی دارد. همچنین نقش جنسیتی مردانه به طور مستقیم در عملکرد جنسی زنان موثر است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج، جهت بهبود عملکرد جنسی باید به سبک های تبادل اجتماعی توجه کرد. یافته های پژوهش حاضر چهارچوب مفیدی را در شناسایی مولفه های تاثیرگذار در حوزه روانشناسی اجتماعی در عملکرد جنسی زنان فراهم می کند که در برنامه های پیشگیری و درمانی می بایست مدنظر قرار گیرد.
افسانه درتاج؛ مهناز علی اکبری؛ عبدالرضا ناصرمقدسی
چکیده
Objective: This study aimed to assess the effectiveness of Cognitive-Behavioral Stress Management (CBSM) on distress tolerance, pain perception, and interleukin-12 (IL-12) in patients with Multiple Sclerosis (MS). Method: The present study was a quasi-experimental design with pretest-posttest and follow-up with control group. The statistical population included all female patients with relapsing-remitting MS who had referred to Neuroscience and Rehabilitation Research Centers of Tehran University of Medical Sciences. 20 patients were selected by convenience sampling and were randomly assigned into ...
بیشتر
Objective: This study aimed to assess the effectiveness of Cognitive-Behavioral Stress Management (CBSM) on distress tolerance, pain perception, and interleukin-12 (IL-12) in patients with Multiple Sclerosis (MS). Method: The present study was a quasi-experimental design with pretest-posttest and follow-up with control group. The statistical population included all female patients with relapsing-remitting MS who had referred to Neuroscience and Rehabilitation Research Centers of Tehran University of Medical Sciences. 20 patients were selected by convenience sampling and were randomly assigned into experimental (10 patients) and control groups (10 patients). The experimental group received the CBSM. Participants completed scales. To measure IL-12, the Enzyme-Linked Immunosorbent Assay (ELISA) was used. The data were analyzed using multivariate analysis of covariance (MANCOVA) and Bonferroni post-hoc test. Results: CBSM increased the distress tolerance and components of pain perception (perceived influence of important people and doing daily affairs) (p <0.001) and it decreased pain severity and IL-12. Also, these changes remained stable during follow-up. Conclusions: CBSM is an effective to influence on distress tolerance, pain perception, and IL-12 in MS patients.
مهناز علی اکبری؛ فاطمه عیسی زاده؛ سوسن آقاجانبگلو
چکیده
هدف: مبتلایان به کرونا ویروس به علت بیماری، پیامدهای روانی- اجتماعی بسیاری را تجربه می کنند؛ لذا، هدف پژوهش حاضر بررسی پیامدهای روانی- اجتماعی مبتلایان به کرونا می باشد. روش: جامعه مورد پژوهش در این مطالعه افراد مبتلا به کرونا ویروس جدید(کوئید19) استان بوشهر بودند. روش نمونه گیری در پژوهش حاضر از نوع نمونه گیری هدفمند و حجم نمونه 8 نفر(6 ...
بیشتر
هدف: مبتلایان به کرونا ویروس به علت بیماری، پیامدهای روانی- اجتماعی بسیاری را تجربه می کنند؛ لذا، هدف پژوهش حاضر بررسی پیامدهای روانی- اجتماعی مبتلایان به کرونا می باشد. روش: جامعه مورد پژوهش در این مطالعه افراد مبتلا به کرونا ویروس جدید(کوئید19) استان بوشهر بودند. روش نمونه گیری در پژوهش حاضر از نوع نمونه گیری هدفمند و حجم نمونه 8 نفر(6 مرد و 2 زن) از مبتلایان بود. با توجه به کیفی بودن مطالعه اطلاعات از طریق مصاحبه کسب شد؛ طول مدت هر مصاحبه 30 تا 40 دقیقه بود. سؤالات مصاحبه، نیمه ساختار یافته بود و به صورت سؤالات بازپاسخ پرسیده شدند. پس از اتمام فرآیند مصاحبه پاسخ ها با استفاده از روش تحلیل محتوا مورد تفسیر و کدگذاری قرار گرفت. یافته ها: بر اساس نتایج تحقیق حاضر شایع ترین پیامدهای روانی کرونا ویروس جدید، شامل ترس از مرگ، افسردگی و اضطراب می باشد؛ همچنین کاهش فعالیت های اجتماعی، احساس طرد از سوی جامعه، کاهش ارتباط موثر با خانواده و اطرافیان و تجربه انگ توسط بیمار و خانواده اش از جمله پیامدهای اجتماعی این بیماری محسوب می شوند. نتیجه گیری: مبتلایان به بیماری کوئید 19 پیامدهای روانی- اجتماعی بسیاری را تجربه می کنند، که همین امر موجب کاهش هرچه بیشتر کیفیت زندگی آنان می شود؛ لذا، بهره گیری از روانشناسان و مشاوران در محیط های درمانی می تواند در جهت کاهش این پیامدها موثر واقع شود.
آتوسا مهدیزاده؛ محمدعلی نیلفروش زاده؛ پروین منصوری؛ ناهید نیکخواه
مهناز علی اکبرى دهکردى؛ خدیجه یمینی شاد؛ رضا پورحسین؛ طیبه محتشمی؛ افسانه درتاج
دوره 1، شماره 2 ، اسفند 1397، ، صفحه 25-32
چکیده
پژوهش ها نشان داده است که چاقی در کودکان می تواند سبب پیدایش مشکلات فراوانی در جسم و روان آنها شود. تماشای تبلیغات تلویزیون وبعضی از برنامه هایی که بطور غیر مستقیم کودکان را تشویق به خوردن می کند، می تواند سبب بروز پرخوری و چاقی در کودکان شود. با وجود این اهمیت، تاکنون پژوهشهای اندکی در این مورد ...
بیشتر
پژوهش ها نشان داده است که چاقی در کودکان می تواند سبب پیدایش مشکلات فراوانی در جسم و روان آنها شود. تماشای تبلیغات تلویزیون وبعضی از برنامه هایی که بطور غیر مستقیم کودکان را تشویق به خوردن می کند، می تواند سبب بروز پرخوری و چاقی در کودکان شود. با وجود این اهمیت، تاکنون پژوهشهای اندکی در این مورد صورت گرفته است. لذا پژوهشحاضر سعی دارد، تاثیر تولیدات تلویزیونی را بر رفتار خوردن کودکان چاقمورد بررسی قرار دهد. پژوهش حاضر از نوع آزمایشی پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود که از بین جامعه آماری 40 نفر از دانش آموزان باروش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. همه دانش آموزان مقیاس رفتار خوردن (DEBQ-C) را قبل و بعد از آموزش تکمیل کردند. این ابزار توسط وان استرین (2007) جهت بررسی رفتار خوردن کودکان رده سنی 2 تا 7 سال طراحی شده است. روش تحلیل کوواریانس نشان داد که تولیدات تلویزیونی بررفتار خوردن کودکان تاثیر داشته و این تاثیر بر روی دختران بیشتر از پسراناست (05/0 P<). از آنجایی که تماشای تبلیغات و برخی برنامه های تلویزیونی با مصرف مواد غذایی بیش از اندازه، عدم تحرک و ایجاد رفتار خوردن رابطه مثبت دارد، پیشنهاد می شود؛ مسئولین مربوطه صدا و سیما و آموزش و پرورش با برنامه ریزی های مناسب به آموزش والدین و همچنین کودکان برای ایجاد رفتار خوردن مناسب اقدام کنند.